انعکاس مطبوعات استان دریزدفردا "هفتهنامه بشارتنو شماره166 مورخ شنبه 24/12/87
یزدفردا "هفته نامه بشارت نو "بخش دوم:گشايش: بخش اول مصاحبه با مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان يزد همزمان با سفر رئيس جمهور به اين استان پس از مدتي تاخير منتشر شد.
خوشبختانه بلافاصله پس از انتشار اين قسمت از مصاحبه ميوه اين درخت به بار نشست. چرا كه عمدهترين قسمت مربوط به اين مصاحبه درباره طرح درازمدت مهندسي فرهنگي بود كه خوشبختانه در همين سفر استان يزد به عنوان منطقه پايلوت اين طرح مصوب شد. بنابراين گام نخست در اين زمينه برداشته شد و نخستين ميوه و ثمره كار درازمدت حجت الاسلام والمسلمين عجمين به بار نشست. شايد اين بهترين پاسخ باشد به كساني كه همواره ضمن انتقاد از وضعيت فرهنگ و ارشاد اسلامي در يزد و نحوه مديريت مديركل آن ميپرسيدند«عجمين در يزد چه ميكند؟»
اينك بخش دوم اين مصاحبه كه بيشتر پيرامون نحوه مديريتي وي و مسايل اداره متبوعش است را ميخوانيد. بخش پاياني اين مصاحبه هم در شماره آينده درج خواهد شد.
*معاونين قوي ميتوانند بارهاي مديركل را بدوش بگيرند آيا معاونين شما اكنون به اندازه كافي قوي هستند؟
قدرت معاون را در حين كار بايد شناخت. درست نيست كه من براي معاوني كه با من همكاري ميكند از همان ابتدا قضاوت كنم كه ايشان قوي يا ضعيف است. بلكه بايد در حين كار آزموده شود. مطلب ديگر اينكه آيا من اختيار لازم را به معاون خود دادم كه او وظيفهاش را انجام نداده باشد؟ سياست من به هيچ وجه سياست آوردن نيرو به معناي بياعتمادي به مجموعه نبودهاست. وقتي مجموعه ارشاد به من تحويل داده شد به آن اعتماد كردم. در واقع از اين اعتماد هم جواب گرفتم، يعني واقعا نيروهاي ارشاد با تمام توان وارد كار شدند. در اين زمينه ارزيابي موفقيت كار بر عهده امثال شماهاست كه بايد به عنوان اصحاب رسانه انجام دهيد، اما به عنوان نمونه ما همزمان يك جشنواره استاني و يك جشنواره تئاتر منطقهاي در يزد و هر كدام هم با مشكلات خاص خود برگزار كرديم.
همچنين به طور همزمان براي اولين بار پس از برگزار ده مورد، دو سالانه عكس در سطح ملي در تهران، يازدهمين در يزد برگزار شد. عكاساني هم به يزد آمدند كه ابتدا با برگزاري اين جشنواره در شهرستانها به غير از تهران به شدت مخالف بودند.آنها ميگفتند شأن كار ماپايين ميآيد. بنابراين بايد در يزد در جايي كه متناسب با شأن آنها در تهران بود، اين نمايشگاه برگزار ميشد. اين سختي كار ما را ميرساند به شكلي كه اگر تمام توان خود را هم به كار ميگرفتيم باز هم مشكل بود. ولي اين كار با كمك و مساعدت معاونت فرهنگي هنري؛ معاونت اداري، مالي و اداره ارشاد شهرستان يزد انجام شد. آن هم به نحوي كه همان نمايشگاه عكس مورد تشويق هنرمندان عكاس قرار گرفت. جايي كه به عنوان نمايشگاه انتخاب شد واقعا ديدني است. جايي است كه چند سال پيش خرابه بود. ولي همان خرابه به يك مكان ماندني تبديل شد و عكاسان فوقالعاده راضي بودند. كار به اين بزرگي را معاونت ارشاد انجام داد و من كمترين وقت را گذاشتم اما بيشترين بهره را گرفتم؛ زيرا معاونت و معاونين ما در اين زمينه وارد ميدان شدند و قوي هم عمل كردند. من اكنون از معاونين خودم صد در صد راضي هستم و احساس ميكنم كه آنها توان خوبي دارند و به راحتي ميتوانند خلاء حضور يك مديركل را پر كنند.
*ميگويند وقتي آقاي عجمين به يزد آمدهاند اما بر سر كار و پست خودشان نيستند پس براي كاري ديگر آمدهاند، آيا هدفي را جز بحث اطلس فرهنگي در نظر بگيريم يا همين موضوع ميتواند صحيح و كامل باشد يا اين كه نه به گمان برخي ديگر مثلا ميگفتند ايشان شايد براي انتخابات يا كار سياسي خاصي به يزد آمده است؟پاسخ صحيح چيست؟
من فكر ميكنم الان هم اصولگرايان اصطلاحي و هم اصلاحطلبان اصطلاحي هر دو منتقد من هستند. بنابراين نشان ميدهد كه ما هيچ جريان خاصي را به عنوان حامي طي نكرديم. اتفاقا اكنون اصولگرايان تلختر از اينجانب انتقاد ميكنند و فشارهاي خاص انتقادي كه اكنون روي من است بيشتر از ناحيه كساني است كه اصولگرا هستند.
*اكنون براي آنها چه جوابي داريد؟
من يك جواب كلي به همه آنها دادم و آن اين است كه اينجانب يك روش مديريتي اعمال ميكنم. اين روش مديريتي قابل دفاع است. يعني من بر اين باورم كه اولا مديركل، مدير كلان كارهاست، براي كارهاي جزئي نبايد به مديركل مراجعه شود، حتي اگر طرف مراجعه كننده يك شخصيت باشد. اگر يك شخصيت ارزشمند در استان كاري جزئي داشت نبايد به خاطر حفظ شأن او و براي انجام كارش به مديركل مراجعه كند. من اين را قبول ندارم، معتقدم همان شخصيت بايد همانند آدمهاي عادي كارش را پيگيري كند و سيستم هم بايد كار او را مطابق روال عادي براي عموم مردم انجام دهد. ما در اينجا اختلاف طبقاتي نداريم. همان گونه كه آدمي عادي براي آگهي خودش مراجعه ميكند و كارش را انجام ميدهد يك شخصيت خاص هم بايد همين كار را انجام دهد. البته شخصيتها هم كارشان را به ديگران سپرده و خود درگير نميشوند. ولي مثلا ميخواهند با تلفن به يك مديركل كارشان انجام شود كه بنده اين را قبول ندارم. من براي همه شخصيتهاي عزيزمان احترام قائل هستم اما اين احترام به اين معنا نيست كه ما آماده باشيم تا با يك تلفن يا گرفتن وقت و يا گاهي فرستادن يك پيك كار آنها را انجام دهيم. البته تاكيد ميكنم اين موضوع شامل همه ميشود.
*به نظر ميرسيد استاندار يزد مدتي از شما ناراحت بودند، يكي از نمايندگان استان در مجلس شوراي اسلامي هم مسائلي را در انتقاد از شما مطرح كرده بودند ولي به همه اينها به نوعي توجه نشد، در اين موارد هم توضيح دهيد؟
يكي از انگيزههايي كه براي مصاحبه با شما داشتم به خاطر مطلبي بود كه در شماره 155بشارتنو از قول آقاي وزير در مورد ارتباط من با حضرت آيتا... مصباح نقل كرديد. من خواستم توضيح دهم كه ارتباط بنده با علامه مصباح يزدي ارتباط بسيار دوري است. نسبت بنده با ايشان حتي نسبت استاد و شاگرد هم نيست. من يكي از ارادتمندان آيتا... مصباح هستم اگر يك مسووليتي هم در دفتر ايشان داشتم به اين معنا نيست كه بخواهم خودم را از نزديكان ايشان تلقي كنم.
آيتا... مصباح در انتساب من هيچ دخالتي نداشتند. هيچ سفارشي هم از طرف ايشان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نشده كه بنده به اين واسطه به يزد آمده باشم. حتي گمان ميكنم از وقتي كه به يزد آمدم، شايد مجموعه ديدارهاي من با ايشان در اين 3 سال به 10 مورد هم نرسيده باشد.
*آخرين مسووليتي كه در دفتر ايشان داشتيد چه بود؟
من در موسسه امام خميني مسووليتهاي مختلفي را داشتم در دفتر به عنوان رئيس دفتر، معاونت اداري-مالي موسسه، مسوول دفتر پژوهشهاي فرهنگي موسسه و همچنين مدتي به عنوان مدير مسوول نشريه ديدار آشنا فعاليت داشتم.
البته آيتا... مصباح حتي تنظيم وقتهايشان را هم در دفتر خودشان يادداشت ميكردند. ايشان كسي نيستند كه شخصي به عنوان مسوول دفترشان، اختياراتي داشته باشد يا بخواهد در آنجا روي كار و فكر يا سخنراني ايشان تاثير گذار باشد. او يك چهره علمي است و شان و جايگاه ايشان بسيار بالا و والاست؛ من هرگز به خودم اين اجازه را نميدهم كه خود را منتسب به ايشان نمايم. اگر آقاي وزير هم چنين صحبتي كرده باشند از ايشان گلهمند هستم كه چرا به نوعي بين من و ايشان رابطهاي را ايجاد كردند كه خداي نخواسته از آن سوء استفاده شود. حتي من شأن ايشان را بالاتر از آن ميدانم كه بخواهم خودم را شاگرد ايشان تلقي كنم.
*در مورد دفاع چندي پيش مقامات استانداري از شما، فكر ميكنيد باتوجه به سخناني كه وزير ارشاد داشته و به آنها اشاره كرديد، اين سخنان در اين زمينه تاثير داشته است؟
من فكر نميكنم مهندس فلاحزاده هم به خاطر دفاع آقاي وزير از بنده دفاع كنند. در اين قضيه اطلاعي ندارم.
*عملكردهايي كه در بخشهاي مختلف ارشاد در چند سال مديريت شما اتفاق ميافتد خواه ناخواه پاي شما گذاشته ميشود. اين عملكردها بعضي مواقع منجر به مسائلي ميشود كه به آن ميگويند فاجعه؛ مثلا تئاتريها، انجمن خوشنويسان، مطبوعاتيها و برخي هنرمندان ديگر گلهمند هستند و ميگويند در عرصه مسايل فرهنگي و هنري با فاجعه رو به رو هستيم. در اين زمينه چه توضيحي داريد؟
در اين استان مجموعهاي با نام اصحاب فرهنگ و هنر داريم. اگر به ياد داشته باشيد و به صحبت چند دقيقهاي كه در روز معارفه داشتم مراجعه كنيد، ملاحظه ميكنيد در آنجا مخاطب من اين بود كه سراغ اصحاب فرهنگ و هنر برويم. سعي كنيم اصحاب فرهنگ و هنر را در مسائل كلان فرهنگي هنري استان دخالت دهيم و از آنها بهره بگيريم. به هر حال آنها كساني هستند كه ميتوانند فرهنگ و هنر آفريني كنند و اجراي نقش كليدي خودشان را اجرا كنند. به طور كلي اصحاب فرهنگ و هنر را در 2 حوزه ميتوان تقسيمبندي كرد. يك حوزه تشكلهاي فرهنگي- هنري است. ديگري هم در حوزه خودشان به صورت منفرد؛ يعني در تشكل به صورت منفرد چگونه شخصيتي هستند. در اين زمينه متاسفانه بعضي از آنها اصلا شأنشان نيست كه در تشكلها و انجمنها وارد شوند. اين دسته داراي يك نوع شخصيت خاص خودشان هستند.
فكر ميكنم در سطح كشور كمتر مديركلي را ميشناسم كه به اندازه من به خانه فرهنگ و هنر رفته باشد. شايد اين ادعا به يك آمار نياز داشته باشد.
ولي واقعا به منزل آنها رفتم و از بزرگان و اصحاب فرهنگ و هنري كه ميشناختم كمك گرفتم، جلسات خاصي با آنها داشتيم و راهنمايي شدم. شما چرا به جاي اينكه وقتت را در اداره بگذاري در خانه پژوهش صرف ميكني. يكي از اعتراضاتي كه به من وارد شده است اين است كه من با همين اصحاب فرهنگ و هنر در خانه پژوهش هستم و با آنها جلساتي داشتهام، براي اينكه بتوانيم با اصحاب فرهنگ و هنر (كساني كه به صورت منفرد بودند)جلسه و ارتباط داشته باشيم، از آنها استفاده برده و راهنمايي بگيريم دليل حضور در خانه پژوهش هم حضور اين افراد در آنجاست.
اما تعدادي انجمن هم بودند اولين كاري كه انجام داديم اين بود كه اين انجمنها را به ثبت رسانديم. خانه مطبوعات و انجمن هنرهاي تجسمي هم در زمان مديريت اينجانب به ثبت رسيد. مشكلات انجمن نمايش را هم با تهران در حال پيگيري هستيم تا حل كنيم و اين انجمن نيز به ثبت برسد. چون مشكلات آنجا اساسا مشكلات كشوري بود. براي برپايي نمايش انجمنهاي خوشنويسان هم دنبال ميكنيم تا با حمايت حاجآقاي صدوقي و آقاي سيفي و استانداري جايي مستقل بگيريم. مقدمات اين كار فراهم شده است. يك بهاي خاصي هم از لحاظ قانوني پرداخت كرديم. اما يك كارهايي هم انجام دادهايم كه برخي از آقايان تعبير به فاجعه ميكنند اما اين كارها اين بود كه ما اين حصار را در همه هنرها شكستيم، يعني اين كه عدهاي بگويند ما پيشكسوت بوديم را جمع كرديم. اين كه عدهاي بيايند و يك حصاري را ايجاد كنند و بگويند ديگر كسي حق ندارد در آن حصار پا بگذارد را جمع كرديم. چه در مطبوعات و چه در هنرهاي ديگر؛ البته اين كار نيز باز هزينه آبرويي داشت و ناراحتيهايي را به وجود آورد. خيليها من را تهديد كردند، ولي من هم از اين جهت نگران نبودم و ناراحت هم نيستم، فكر ميكنم كه آثار اين بازتاب در آيندهاي نه چندان دور ظاهر ميشود.
امروز خانه مطبوعات ما يك خانه مطبوعات خوب و منسجم است. انجمن هنرهاي تجسمي ما بسيار انجمن خوبي است. ما نمايشگاه دو سالانه عكس را به دليل حمايت انجمن هنرهاي تجسمي برگزار كرديم. واقعا انجمن هنرهاي تجسمي يك جهشي را خواهد داشت. انجمن خوشنويسان يزد با انتخابات اخيرش يك تحولي ايجاد ميكند و من اميدوار هستم كه شاهد نمايشگاههايي از آن باشيم. چون متاسفانه در هنر خوشنويسي قوي نيستيم. هر سال برگزار كننده جشنواره خوشنويسي رضوي در يزد هستيم ولي از استان يزد كسي حائز رتبه نميشود اين نشان ميدهد كه خوشنويسان ما قوت لازم را نداشتند.
من اميدوار هستم در دوره جديد مديريتي كه انشاا... شكل گرفته بتوانيم شاهد آن تحول و جهت مثبت هم باشيم.
*وضعيت جشنواره عكس امسال در حدي بود كه اگر كسي بخواهد برداشت منفي كند ميتوانست، كساني كه حضور داشتند گفتند اگر اين جشنواره در زمان مدير كل اسبق بر پا ميشد كفن پوشها راه ميافتادند و كلي فرياد وا اسلاما سر ميدادند! نظر شما چيست؟
چند بار اين مطلب مطرح شده كه اگر برخي كارها كه در زمان ما انجام شد مثلا زمان فلاني بود كفن پوشها و... راه ميافتادند؛ چه در زمينه موسيقي و يا همين آمدن بعضي از هنرمندان با چهرههاي غير زيبا؛ در اين موارد به صورت خلاصه يك جواب كلي بدهم:
اولا اينكه كفن پوشان در زمان ما هم به هر حال اعتراضاتي داشتند. ديديد در زمان بنده وقتي كنسرت خواجه اميري در يزد اجرا شد طومار نوشته شد؛ از دوستاني كه عنوان اصولگرا دارند بيانيهاي خيلي تند و غير زيبايي نوشته شد؛ حتي در نشريات كشوري هم اين اعتراضات چاپ كردند آن هم به طور همزمان در دو روزنامه كه از نظر گرايش سياسي متفاوتند! هم روزنامه جمهوري اسلامي چاپ كرد و هم روزنامه اعتماد ملي! يعني بنده از هر دو جناح مورد اعتراض قرار گرفتم. البته حق هم هست وقت كاري انجام ميشود طبعا مشكلاتي دارد بايد به آن مشكلات اعتراض شود. وقتي من مسووليت اجرايي را پذيرفتم حق همه شهروندان عزيزمان است كه به عجمين اعتراض كنند. زماني در يكي از نشريات محلي استان(فكر ميكنم جام يزد بود) مطلب خلاف واقعي را گفتند و بعد هم نوشتند كه اگر اين گونه شود فلان ميشود! حتي به من هم گفتند كه اگر بشود ما ميآييم مقابل اداره و متحصن ميشويم. جالب اين كه عكس آن را هم تعدادي از دوستاني كه اصلاحطلب هستند گفتند و اعلام كردند اگر فلان قضيهاي بشود ما ميآييم در اتاق شما تحصن ميكنيم. اين حرفها زده ميشود و به نظر من اشكالي هم ندارد. من حتي انتقاد را به شكل تخريبي هم تحمل ميكنم.
در شماره آينده مديركل ارشاد به سوالاتي درمورد كارمندان قراردادي و كساني كه در اين اداره به نوعي وضعيت استخدامي غير رسمي يا ناپايدار دارند و همچنين برخي مسايل پيرامون زندگي شخصي خود پاسخ ميدهد.
ادامه دارد
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 11,نوامبر,2024